سفارش تبلیغ
صبا ویژن



دی 91 - شاه بیت

   

و من نمی دانم! 

دلتنگی هایم از کجاست!!!

برای دلم دعا کن بارانی باشد. . .که نابود می کند خشکسالی هر دیاری را از حیات. . .



[نویسنده: احسان] [پنج شنبه 91 دی 28]

درد که بسیار باشد، زبان از گفتنش ناتوان است و زمین گیر!
حرف از زمین به میان آمد. . . ومن درعجبم از این وسعت و صبر و استقامتش!!
از سخت دلیِ قوم نوح. . .
از بهانه گیری های قوم موسی. . .
از عروج عیسی. . .
ازشکستن پیشانی محمد. . .
از درد دلها و غصه های شبانه ی علی با دل زمین. . .
از خون خواری های حجّاج و . . .
از کشتارهای چنگیز و. . .
از قتل های هیتلر. . .
و از. . .
خم به ابرو نیاورد!!!
ولی داغ حسین، کمرش را شکست. . .اشک خون از چشمانش جاری ساخت!!!
و سالهاست که خون از چشمانش می چکد و چشم انتظار کسی است تا بیاید. . .
خدا کند که وقت آمدنش، چشمی برای زمین باقی بماند و او دست مهربانی بر سرش بکشد و خونِ اشک از چشمانش پاک کند. . .
به امید آمدنش. . .
(ببخشید! محرم و صفر تمام شده ولی بغضی در گلویم مانده بود. . .) 



[نویسنده: احسان] [پنج شنبه 91 دی 28]