سفارش تبلیغ
صبا ویژن



شهریور 89 - شاه بیت

   

گاهی دلم برای خودم نتگ می شود...
حال و هوای غریبی دارم! دلم بحال خودم می سوزه؛
امروز...فردا...گفتم که پیر می شوم و توبه می کنم!!!
ولی...
باورم نمیشه من!؟ گرفتار تسویف(1) شدم؟
دلم آروم نمی گیره؛آه ای آرامش جاوید کی آیی بدست!؟
مفاتیحو برداشتم،باز کردم...ابوحمزه!
اضطراب...آرامش...یأس...امید!
زییاترین فرازهایی که باهاش انس گرفتم؛
{خدیا هر وقت خواستم بیام بشینم رو در رو باهات دو کلمه حرف بزنم،مناجات کنم،
یه خستگی و کسالتی بر من عارض کردی که دیگه نتونم بیام در خونت!
با تو چیکار کردم که دیگه نمی خوای صدامو بشنوی؟!
محبوبم!
چی شد که هر وقت خواستم بیام تو مجلس خوبات باهات در دل کنم یه بلایی به جونم انداختی که دیگه نتونم بیام؟!
پاهام سست شد،ارادم برگشت!}
حالا میگم:
{شاید منو از درِ خونت روندی، دیگه منو بنده ی خودت نمیدونی!
دیدی من بنده ی خوبی برات نیستم، حقتو زیر پا گذاشتم منو از خودت دورم کردی!
شاید دیگه منو دوسم نداری!!!
صدام آزارت میده!
شاید منو از شکرگذاران درگاه ندیدی،منو محرومم کردی!
شاید منو تو مجالس علما و خوبات ندیدی، ذلیلم کردی!
شاید دیدی با غافلین مأنوس شدم منو از رحمتت مأیوسم کردی،
محبتتو از من گرفتی!}
محبوبم!
معبودم!
امیدم!
اگه بگم غلط کردم، اگه بگم محبت حسینو تو دلم دارم،منو می بخشی؟!
{اگه منو ببخشی، جای دوری نمیره!
خیلی ها قبل از منِ بیچاره رو بخشیدی}،
آخه کرمت نمیزاره ما رو نبخشی!
"یا واسع المغفرة،
أین عفوک الجلیل؟!"
____________________________________

(1) تسویف از ریشة سوف و به معنای تأخیر انداختن، مماطله و امروز و فردا کردن و کار امروز را به فردا انداختن است.


[نویسنده: احسان] [دوشنبه 89 شهریور 1]