خون چرا از دوري خاکت نبارم؟ کربلا! ماندهام من بي تو از دنيا چه دارم کربلا!
گفتهاند از آسمانها، من ولي از کودکيدر هواي بوي خاکت بيقرارم کربلا!
روزها را هي شمردم تا که شد وقت سفرتا بيايم لحظهها را ميشمارم کربلا!