یا انیس الموحّدین
دو سه هفته ایست که ظاهرا تنها هستم!
کاری پیش آمده بود که خانمم مجبور به سفر شد.
عزیزی پرسید: دلتنگ نشده ای؟!
عرض کردم: دل که از سنگ نیست، تنگ می شود گاهی!
وابسته نیستم. . . دلبسته ام.
وابستگی و دلبستگی فقط مخصوص اوست. . . او که یکتای عالم است.
هیچ وقت فراموش نمی کنم؛ در شب های قدر از خدا خواستمش، تا همیشه قدرش را بدانم و مُنعمش را شاکر باشم.
احساساتی نیستم ولی عاقلانه احساس می کنم فضای اطرافم را!
دو، سه روز دیگر به پایان زندگیِ اِنفرادیم باقی نمانده. . . و شاید به پایان زندگی مادی!!! (والله عالم)
یار از سفر می آید اگر خدا بخواهد. . .
[نویسنده: احسان] [یکشنبه 91 اردیبهشت 31]